الف
وقتی حرف اول کلمه انسانیت
را از من بگیری
چه بی معنی میشوم...
خودمانیم
این الف
چقدر آبروداری میکند
وقتی حرف اول کلمه انسانیت
را از من بگیری
چه بی معنی میشوم...
خودمانیم
این الف
چقدر آبروداری میکند
یکی از دوستان
در ساکت ترین روز دنیا فرمود:
چرا برای خودت کسی نیستی
گفتم:میترسم در ابهت خیالی
خودم غرق شود
وقتی دست در دست
حق بدهی
همه جا، جا داری
حتی اگر شناخته شده نباشی!
نمونه اش
همین خلبان هواپیمای امام
که حالا عمریست
در گوشه ی ذهن ما
جاودانه گشته است
در میان همه ی خلبان های عالم
وقتی خشمگین می شوم
تصمیمات ابلهانه می گیرم
تازه میفهمم
شیطان
چرا به انسان سجده نکرد
دنیا در این روزها
عجب موجوداتی کم فهمی برای خود
دست و پا کرده
برای شناخته شدن حتی
حاضرند خط خطی کنند
چهره ی خورشید را
و به خیال خام خود
با یک پف، شاید خاموش کنند
همه ی اصالت انسانیت را
عجب،
پس هنوز
ریشه ی ابولهبان
خشک نشده
و حالا مسلمانان
باید بایستند تا دیگر
تکرار نشود حادثه ی
شکستن دندان مبارک رسول الله
خستگی ام را کجا بگذارم
وقتی هنوز
راه های نرفته
بارهای بر زمین مانده
حرف های نگفته
و فریادهای نشنیده ی
بسیاری باقی ست
از تابش نور
بر اجسام
رویت میشود هر چیز...
ولی انگار کسی نمی خواهد
اثر نور را باور کند
چه میشود کرد
شاید
چشمان ظاهر بین
قبله ی آمال
عده ای باشد
از خودم خجالت میکشم
وقتی به اندازه ی
مسافران یک اتوبوس خطی
منتظرت نیستم
میلیون ها عاشق
این روزها
بعد از یک چله اشک
آمده اند بگویند
آقا در خدمتیم
اگر اوامری باشد